سکوت بعد از ناامیدی عجبی است.
چه چیز است که توان مقابله با این مردن را داشته باشد . . .شعر نیست, شراب نیست, اهنگ نیست, طبیعت نیست, سیگار نیست, شمع نیست, حتی دوستان نیست, گویی که هیچ. آن راهی است که به مونا می گفتم, باید که تنها برود . . . . ..
همین است . . .همین .. باید قدم در نداشتن, نبودن گذاشت .. فی الواقع نتیجه ی مستقیم پراپرتی اول است: استقلال معشوق.
به من گفته اند زندگی کن. سابق بر این هم نمی دانستم. الان نه شرایط بدتر است و نه بهتر. تنها یک سوال است: چگونه؟
کاشکی که گریه امان ات ندهد کمال من . . .
No comments:
Post a Comment