Sunday, February 13, 2011

از بودن و چرایی خسته شدم .  می خوام کمی چگونگی کنم. من می خوام بهتر بشم. بهتر

من باید صبور باشم. مودب تر باشم. من باید مراقب ازار دادن ادم ها باشم. من باید راه لعنتی این شفافیت و مهربونی لامصب  . ..رو پیدا کنم .  .
من می خوام زنده تر باشم. پر انرژی تر. فعال تر. من می خوام کار کنم. من می خوام چیزایی رو که می خوام بسازم رو بسازم. من می خوام طرحی نو در اندازم


حرفام یادم می ره جدیدا. شاید به خاطر اینه که دیگه اون قدا برام مهم نیستند

دارم فکر می کنم اون کسی که دروغ میگه, چه چیز بزرگی رو از دست می ده تا چه چیز کوچکی رو به دست بیاره . . .

No comments:

Post a Comment